آبتینآبتین، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

اولین نوه گلم آبتین

کارگاه موسیقی مهد

شعر هایی رو که تو کارگاه موسیقی با خاله گلزار یاد گرفتین رو برات یادداشت میکنم تا بزرگ شدی مرور کنی البته با آهنگ قشنگتره اسمش دینگ دینگ دنگ هست. دیندینگ دیندینگ  دنگ دنگ دنگ..........................ساعت هی میزنه زنگ آفتاب در اومد پاشو...........................................خورشید میگه بیدار شو دیندینگ دیندینگ دنگ دنگ دنگ..........................ساعت هی میزنه زنگ شعر بدن دوتا دست.....دارم من.................گوش کن تو ......به صداش..........دست....می.......زنم (2) دوتا پا.........دارم من................گوش کن تو ..........به صداش......پا .............می.....کوبم(2) دهانم می خواند............برایم ترانه..........ل...
18 بهمن 1392

چند تا عکس دیگه

باز هم چند تا عکس دیگه از کلاستون .شما هم که همش رفتی اون پشت باید یه روز بیای اسم دوستات رو بگی تا برات یادداشت کنم............  علیرضا-الینا-مسیح--کیان-هلنا-مهرسا-نیما -آرنوش-باران-وآبتین اونهم که بغل خاله آیدا هست یونا -     ...
18 بهمن 1392

یادداشت های مادر جون

این روزها خیلی پیش من نیستی.شاید هفته ای یک یا دو روز سر میزنی. ولی از شیرینکاریهات وکارهایی که تو مهد انجام میدی با خبرم میکنی.آخه مامان بهت یاد داده که شماره منو بگیری.وحالا شما علاوه بر شماره من به بابا رضا وپدر جون هم میتونی تماس بگیری.دیگه اینکه مامان میگه این روزها خیلی با همدیگه کل کل می کنین وشما خیلی برای مامان خط و نشون میکشی.مثلا" اون روز به مامان گفته بودی :مادر جون مامان تو هست.بعد مامان گفته بود آره.وشما گفته بودی من الان به مامانت زنگ میزنم وبهش میگم که شما خیلی بی ادب شدی ای شیطون بلا......خلاصه شما خیلی مهربون. خوش زبون وبلا هستی عزیزم.هفته پیش هم مامان بهت قول داده بود که اگه خودت رو کنترل کنی وکار اشتباه نکنی یه اسباب بازی...
18 بهمن 1392

موزه تاریخ طبیعی

یک روز برفی مهد کودک       واما عکس شما با دوستانت ومربی هاتون خاله آیدا وخاله سیمین که رفته بودین برای دیدن موزه تاریخ طبیعی   ودر عکس زیر که کلاس شما نیست. ولی شما وعلی رضا دوست صمیمیت اون کنار  دست چپ عکس رو پله ها نشستین. ...
17 بهمن 1392
1